قلب
♥بيست نوع قلبي که در قرآن ذکر شده است
القلب السليم: و آن قلبي است مخلص براي خدا و خالي از کفر و نفاق و هرگونه پستي .
{ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ }
القلب المنيب: و آن قلبي است که هميشه در حال برگشت و توبه به سوي خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا
{ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ }
القلب المخبت: و آن قلبي است فروتن و آرام به ذکر خدا .
{ فتُخْبِتَ لَهُ ق ُلُوبُهُمْ }
القلب الوجل: و آن قلبي است که از ياد خدا مي لرزد که مبادا عمل وي به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد .
{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }
القلب التقي: و آن قلبي است که به احکام خدا احترام مي گذارد .
{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }
القلب المهدي: و آن قلبي است که تسليم امر خدا و راضي به قضا و قدر پروردگار است .
{ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ }
القلب المطمئن: و آن قلبي است که با ياد خدا و توحيدش آرام مي گيرد .
{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه }
القلب الحي: و آن قلب زنده اي است که از شنيدن داستان هاي امت هاي گذشته که با گناه و طغيان هلاک شدند پند و اندرز مي گيرد.
{ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ }
القلب المريض: و آن قلبي است که دچار بيماري شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت هاي حرام .
{ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ }
القلب الأعمى: و آن دل کوري است که حق را نمي بيند و در نتيجه پند و اندرز نمي گيرد .
{ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ }
القلب اللاهي: و آن دلي است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت هاي دنياست .
{ لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ }
القلب الآثم: و آن دلي است که گواهي حق را کتمان مي کند و مي پوشاند .
{ وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ }
القلب المتکبر: و آن دل مغرور و متکبري است که از توحيد و طاعت خداوند رويگردان است ، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغيان .
{ قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ }
القلب الغليظ: و آن دلي است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده .
{ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ }
القلب المختوم: و آن قلبي است که هدايت را نمي شنود و تعقل نمي کند .
{ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ }
القلب القاسي: و آن دلي است که به عقيده و ايمان نرم نمي شود و وعظ و ارشاد در آن تأثيري ندارد و از ياد خداوند رويگردان است .
{ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً }
القلب الغافل: و آن قلبي است که مانع ذکر و ياد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالي ترجيح مي دهد .
{ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا }
الَقلب الأغلف: و آن دلي است که پوشيده شده است به طوري که اقوال و فرمايشات رسول اکرم صلى الله عليه و آله در آن نفوذ و رسوخ نمي کند .
{ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ }
القلب الزائغ: و آن قلبي است که از حق و حقيقت اعراض مي کند .
{ فأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ }
القلب المريب: و آن قلبي است که در شک و شکوک متحير و سرگردان است .
{ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ }
**حال بايد ديد ما صاحب کدام يک از اين قلوب مذکور در قرآن هستيم .
اللهم إجعل قلوبنا من القلوب السليمة المطمئنة البيضاء.. وثبتنا على الهدى والايمان..
قلب
قلب
♥بيست نوع قلبي که در قرآن ذکر شده است
القلب السليم: و آن قلبي است مخلص براي خدا و خالي از کفر و نفاق و هرگونه پستي .
{ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ }
القلب المنيب: و آن قلبي است که هميشه در حال برگشت و توبه به سوي خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا
{ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ }
القلب المخبت: و آن قلبي است فروتن و آرام به ذکر خدا .
{ فتُخْبِتَ لَهُ ق ُلُوبُهُمْ }
القلب الوجل: و آن قلبي است که از ياد خدا مي لرزد که مبادا عمل وي به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نيابد .
{ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }
القلب التقي: و آن قلبي است که به احکام خدا احترام مي گذارد .
{ ذَلِکَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ }
القلب المهدي: و آن قلبي است که تسليم امر خدا و راضي به قضا و قدر پروردگار است .
{ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ }
القلب المطمئن: و آن قلبي است که با ياد خدا و توحيدش آرام مي گيرد .
{ وتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّه }
القلب الحي: و آن قلب زنده اي است که از شنيدن داستان هاي امت هاي گذشته که با گناه و طغيان هلاک شدند پند و اندرز مي گيرد.
{ إِنَّ فِي ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ }
القلب المريض: و آن قلبي است که دچار بيماري شک و نفاق شده و مبتلا شده به فسق و فجور و شهوت هاي حرام .
{ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ }
القلب الأعمى: و آن دل کوري است که حق را نمي بيند و در نتيجه پند و اندرز نمي گيرد .
{ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ }
القلب اللاهي: و آن دلي است که از قرآن غافل و مشغول لهو و لعب و شهوت هاي دنياست .
{ لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ }
القلب الآثم: و آن دلي است که گواهي حق را کتمان مي کند و مي پوشاند .
{ وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ }
القلب المتکبر: و آن دل مغرور و متکبري است که از توحيد و طاعت خداوند رويگردان است ، زورگو و جبار است به خاطر ظلم و طغيان .
{ قلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ }
القلب الغليظ: و آن دلي است که عطوفت و رحمت و رأفت از آن برداشته شده .
{ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ }
القلب المختوم: و آن قلبي است که هدايت را نمي شنود و تعقل نمي کند .
{ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ }
القلب القاسي: و آن دلي است که به عقيده و ايمان نرم نمي شود و وعظ و ارشاد در آن تأثيري ندارد و از ياد خداوند رويگردان است .
{ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً }
القلب الغافل: و آن قلبي است که مانع ذکر و ياد پروردگار است و هوا و هوسش را بر طاعت حق تعالي ترجيح مي دهد .
{ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا }
الَقلب الأغلف: و آن دلي است که پوشيده شده است به طوري که اقوال و فرمايشات رسول اکرم صلى الله عليه و آله در آن نفوذ و رسوخ نمي کند .
{ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ }
القلب الزائغ: و آن قلبي است که از حق و حقيقت اعراض مي کند .
{ فأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ }
القلب المريب: و آن قلبي است که در شک و شکوک متحير و سرگردان است .
{ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ }
**حال بايد ديد ما صاحب کدام يک از اين قلوب مذکور در قرآن هستيم .
اللهم إجعل قلوبنا من القلوب السليمة المطمئنة البيضاء.. وثبتنا على الهدى والايمان..
حکایت
چهار حکایت کوتاه
نجم الثاقب
راهکارهای عملی در تربیت نسل منتظر:
الف) معرفت امام:
امام واسطهی فیض، مبین وحی، حافظ دین، راهبر مردم و وسیلهی هدایت انسانها است. و به شهادت حدیث متواتر ثقلین، هدایت بدون عترت محال است.[1]
لذا از مهمترین تکالیف مؤمنان پس از معرفت به خدا و رسول او، معرفت و شناخت ولی امر، امام زمانی است.[2]
راههای شناخت امام:
1. آموزش حسب و نسب امامان بویژه امام زمان7 به فرزند
2. شناساندن شخصیت امام با صفات و خصوصیات ایشان
3. آشنایی فرزندان با تاریخ زندگی ائمه اطهار:
4. آموزش حدیث
5. آشنا ساختن فرزندان با آیات قرآنی راجع به حضرت مهدی7
6. بزرگداشت ایام ولادت و شهادت ائمه طاهرین:
7. آشنایی فرزندان با اهلبیت:به زبان هنر و ادبیات
8. دعا
ب) محبّت به امام:
محبّت تابع معرفت و شناخت است. هر چه شناخت بیشتر شود محبّت شدیدتر خواهد شد. محبّت رابطهای دوطرفه است که همیشه میان محبّ و محبوب برقرار است. لذا یاد ما از امام عصر(عج) یاد او از ماست.
برای ایجاد محبّت به امام زمان(عج) در دل نسل منتظر، باید از همان کودکی اقدام نمود. که برای این کار میتوان از راهکارهای زیر بهره جست:
1. آموزش چگونگی توسل به اهلبیت: بویژه امام زمان.
2. معرفی دوستان و فدائیان اهلبیت: به فرزندان.
3. معرفی دشمنان اهلبیت: و بیان عمق خباثت آنان.
4. آشنایی فرزندان با سرزمینهای مقدّس و زیارت.
5. ایجاد آمادگی در فرزندان برای انس با روز جمعه. [3]
6. هدیه دادن به ائمه: به ویژه حضرت ولی عصر:. [4]
7. صدقه دادن برای سلامتی امام زمان. [5]
8. مجالس ذکر و صلوات فرستادن بر امام زمان. [6]
9. آشنایی فرزندان با آثار و برکاتِ محبّت بر اهلبیت پیامبر. [7]
ج) اطاعت از امام:
از آنجا که معرفت و محبّت نسبت به اطاعت رابطهی مستقیم دارد؛ هرچه معرفت عمیقتر و محبّت شدیدتر گردد اطاعت بیشتر خواهد شد.
برای تربیت نسل منتظر تنها تلاش در جهت کسب معرفت وی و ایجاد محبّت در دل او کافی نیست؛ بلکه باید فرزند را در جهت اطاعت از آیات و احادیث یاری رساند که در این راستا میتوان اقدامات زیر را انجام داد:
1. تقویت حس نظارت و حضور امام زمان در زندگی.
2. استفاده از تلقین.
3. ایجاد میل و رغبت.
4. واسپاری کودک به استاد و معلم دوستدار اهلبیت:.
5. مراقبت از فرزندان در مقابل مکاتب انحرافی.
6. آموزش وظایف دوران غیبت امام زمان به فرزندان.
منابع:
- مسعود، پور سیدآقایی، میرمهر، قم، چاپ سوم، حضور، 1386ه.ش، ص 203.[81] . مجتبی، تونهای، موعودنامه، قم، مشهور، 1383ه.ش، ص 674.
- مهدی، نیلیپور، خانواده مهدوی، ص119 و 120.
- مسعود، پور سیدآقایی، میر مهر، ص136.
- رسول، صادقیان، معرفت امام زمان«عج»، اصفهان، چاپ دوم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود7، 1389ه.ش، ص 37.
- حسین، حسینی، مهر محبوب، تهران، چاپ سوم، آفاق، 1379ه.ش، ص 195.
- بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود7، معرفت امام زمان7، اصفهان، چاپ سیزدهم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود7، بیتا، ص 38.
- مهدی، نیلیپور، شهاب قبس شعله فروزان، اصفهان، چاپ چهارم، سلسبیل، 1387ه.ش، ص 31 تا 66.